دلنوشته 4
روز جمعه نه ماه بارداریم تموم میشه، ولي هنوز خبري ازت نيس. قربونت برم كه همش داري برامون ناز ميكني.
نميدوني چقد دلمون برات له له ميزنه، بيا ديگه خسته شديم از بس منتظر مونديم.
ديشب رفته بوديم خونه ماماني (مامان خودم) اونجا هي پاهاي كوچولوت رو تكون ميدادي، زانوهاتو حس ميكردم، كوچولو و نازي. هي تكون ميخوردي و ماماني همش قربون صدقت ميرفت.
شنبه وقت دكتر دارم... اگه تا اون روز اومدي پيشمون كه هيچي.. اگه نيومدي بايد بريم دكتر ببينيم چيكار ميشه كرد.
قربون دخملي شيطونم
۱۳۸۹/۴/۲۲
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی